راهکارهای افزایش بهره وری نیروی انسانی در سازمان
توجه به نکات زیر در تفهیم و کاربرد بهرهوری کمک خواهد نمود:
1- بهرهوری منحصر به واحدهای تولیدی و صنعتی نمیباشد. سازمانهای عمومی(دولتی) که عموماً ارائه دهنده خدمات به مردم میباشند نیز باید الگوهای آن را بکار گیرند.
2- بهرهوری معادل سودآوری نیست. سودآوری میتواند با فروش گرانتر محصولات و یا ارائه خدمات با نرخ بالاتر حاصل شود.
3- افزایش تولید و یا ارائه خدمات بیشتر همراه با افزون شدن تعداد نیروی انسانی، ماشین آلات و ... نشان دهنده استفاده موثر و کارا از منابع سازمان نمیباشد.
4- برنامههای بهرهوری باید فراگیر و کل سازمان را شامل شوند.
5- افزایش بهرهوری باید برنامهای مستمر باشد.
6- برنامههای افزایش بهرهوری باید از سوی مدیران ارشد حمایت شود.
7- در برنامههای افزایش بهرهوری مشارکت کارکنان فراموش نشود.
8- تعیین شاخصهای کمی برای هر واحد سازمانی باید در برنامه قرار گیرد.
9- حمایت اجرای برنامههای افزایش بهرهوری را باید در سازمان جلب کرد.
10- ایجاد یک نظام اطلاعاتی برای ارائه پیشرفت برنامه افزایش بهرهوری صورت گیرد.
11- نظام ارزشیابی و پاداش سازمان باید در راستای برنامههای بهرهوری سازمان قرار گیرد.
12- اندازهگیری بهرهوری باید در یک دوره زمانی معین انجام شود.
13- استفاده از نرم افزار فکس، تقویم آنلاین و... نیز به افزایش بهره وری سازمان کمک میکند.
موانع بهرهوری در نظام اداری
1- ضعف مدیریت: ضعف در مدیریت یکی از عوامل اصلی پایین بودن بهرهوری در سازمانهای اداری است. عدم آشنایی مدیران با تکنیکها و فنون برنامهریزی، سازماندهی، مدیریت منابع انسانی، پاداش و تنبیه، روشهای انگیزشی، کنترل، انتخاب نامناسب مدیران در سطوح مختلف جابجایی مکرر آنها و عدم برنامهریزی دورههای آموزشی، موجب ضعف در مدیریت و نهایتاً کاهش بهرهوری را بدنبال دارد.
2- نیروی انسانی غیرمتخصص: کارکنانی که در کار دانش و مهارت لازم را داشته باشند کارها و وظایف محوله را بدرستی انجام خواهند داد. بنابراین برای بهبود سطح بهرهوری باید در سازماندهی کارکنان علاوه بر مدنظر قرار دادن سایر ویژگیها، داشتن تخصص به عنوان یکی از اصول اساسی در گزینش افراد باشد. لازم به ذکر است جذب و بکارگماری کارکنان شایسته مستلزم ایجاد یک نظام منابع انسانی است که در آن شایستهسالاری حاکم باشد.
3- عدم وجود سیستم ارزشیابی مناسب کارکنان: برخی از اهداف سیستمهای ارزشیابی کارکنان عبارتند: مشخص نمودن ضعف کارکنان در انجام کارها و تدوین برنامههای آموزشی برای اصلاح آن در سطح سازمان، ایجاد علاقه در کارکنان بوسیله ایجاد یک نظام پاداش و تشویق منطقی در سازمان، ایجاد معیاری منطقی در واگذاری مزایا و امتیازات و کاهش نارضایتیها و شکایات ناشی از اعمال نظرهای مغرضانه نسبت به کارکنان. بنابراین سیستمهای ارزشیابی کارکنان باید عملکرد آنها را مورد سنجش قرار دهد و از آن بعنوان معیاری جهت اصلاح روشهای ناکارآمد استفاده نماید. وجود نظام ارزشیابی مناسب خود میتواند عاملی در جهت ارتقاء انگیزههای کاری باشد.
4- عدم وجود انگیزه کاری در کارکنان: افزایش و بهبود بهرهوری در سازمان ارتباط مستقیم با وجود انگیزههای تلاش و کوشش در کارکنان دارد. کارکنان با انگیزه قادر به تلاش در جهت دستیابی به اهداف سازمان، کاهش هزینهها واستفاده صحیح و مناسب از منابع هستند. متاسفانه سالهاست که انگیزههای پایین کاری به عنوان معضلی خودنمایی میکند.
5- حاکم بودن روحیه منفعت طلبی فردی: اگر در سازمانی افراد بدنبال تحقق اهداف فردی و شخصی بوده و از امکانات و منابع سازمان برای نیل به نیات و مقاصد شخصی استفاده نمایند، در نهایت بهرهوری سازمان که در بذل توجه به اهداف سازمان بدست میآید به ورطه فراموشی سپرده خواهد شد.
6- کمکاری: برای شرح این موضوع آمارهایی که از نظر خواهد گذشت، راهگشا میباشند. ساعت کار مفید در هفته 6 تا 9 ساعت اعلام شده است.«مطالعهای که در سال 1365 در مورد ساعات کار مفید کارکنان یک سازمان اداری بعمل آمد نشان میدهد در ساعت کار رسمی در سازمان مزبور 52 ساعت در هفته بوده است یعنی علاوه بر 44 ساعت مقرر کارکنان 8 ساعت هم اضافه کار داشتند اما کار مفید کارکنان سازمان مزبور فقط 8/7 ساعت در هفته بوده است. یعنی حتی کمتر از 8 ساعت اضافه کاری که دریافت میکنند.»
7- «رانت»های مختلف:«رانت عبارت از اضافه ارزشی است که نصیب عرضهکننده یک عامل تولید یا محصول، در شرایط کمیابی مطلق یا نسبی آن نسبت به تقاضا در بازار میشود». رانت به هر پرداختی که بالاتر از ارزش واقعی محصولات یا خدمات میباشد، اطلاق میگردد.بسیاری از افراد و گروهها بدلیل وجود رانت برای آنها صاحب درآمدهایی میشوند که در راه کسب آن کمتر تلاش و کوششی را تحمل نمودهاند. وجود رانت( که البته برای عده خاصی از افراد جامعه مهیا است) و پرداختهای تبعیضآمیز موجب تضعیف روحیه تلاش و کوشش در بین افراد جامعه میشود. رانت انگیزههای خلاقیت و نوآوری،تولید و کارآفرینی را از بین خواهد برد. رانت به شکلهای مختلف کاهش بهرهوری را ایجاد مینماید زیرا ارتباط منطقی بین تلاش و کوشش و عملکرد را زیر سوال میبرد.رانت به شیوههای مختلف باعث تقلیل روحیه کار و تلاش و نهایتاً کاهش بهرهوری در جامعه میشود. پرداختهای اضافی به کالاها و خدمات(رانت اقتصادی)، ایجاد روحیه مدرک گرایی و عدم توجه به شایستگیهای فنی، مهارتهای افراد و کارایی آنها در بدست آوردن مناصب شغلی موجب تلاش افراد برای دستیابی به مدارک دانشگاهی به عنوان مجوزی جهت استخدام شده است.(رانت علمی) اعطای پست بر اساس ارتباطات آشنایی و نسبی و نادیدهگرفتن ملاکهای شایستگی در گزینش افراد در امور تخصصی.
8- مشغله زیاد کاری مدیران: بسیاری از مدیران در نظام اداری به طور همزمان دارای مسئولیتهای زیادی میباشند. مشغله فراوان باعث میشود آنها عملاً نتوانند بسیاری از کارهای محوله را به شایستگی و در زمانهای تعیین شده انجام دهند. این امر باعث مشکلاتی به قرار زیر میشود:
الف) باعث عملکرد ضعیف مدیر میشود. انسان دارای ظرفیت و توانایی نامحدود و بیانتها نمیباشد. مدیرانی که مسئولیتهای مختلف دارند، بدلیل تداخل وظایف، بیشتر کارهای آنها به طور ناقص انجام میشود.
ب) موجب نارضایتی مردم میشود. عدم حضور دائم مدیر به دلیل مشغله فراوان باعث کندی و توقف در انجام کار ارباب رجوع و نهایتاً نارضایتی آنها خواهد شد.
ج) باعث جلوگیری از مطرحشدن استعدادهای توانمند با افکار و روشهای پویا و جدید خواهد شد.
د) فرهنگ انحصارطلبی در سازمانهای دولتی رواج مییابد. موارد مذکور بخوبی نشان میدهد که مدیران پرمشغله مانعی در جهت ارتقاء سطح بهرهوری در سازمانهای دولتی میباشند.
ه) وجود روابط مبتنی بر عدم اعتماد . کنترل های مضاعف اداری که کامل ثبت های مکرر ، پاراف های متعدد ، اخذ رسیدهای فراوان در مکاتبات ، سیستم های حضور و غیاب سنتی و ... که ناشی از روابط مبتنی بر عدم اعتماد است باعث اتلاف بسیاری از منابع سازمان شده است .
9- روشهای انجام کار: روشهای انجام کار در سازمانهای دولتی سنتی و در بسیاری موارد غیرعلمی و تجربی است. این امر خود مشکلات بسیار فراوانی در نظام اداری فراهم آورده که از ان جمله سردرگمی ارباب رجوع و خستگی کارکنان از انجام کارها را میتوان نام برد.